دروغ “ارمنستان بزرگ”
(به اختصار)
ولایت جغرافیایی “ارمنستان بزرگ” نه به خاطر بزرگی مساحتش، بلکه بدلیل وسعت نسبتا بیشتر آن در مقایسه با ارمنستان صغیر چنین نامیده شده است. در واقع هیچ منبع ای بر وجود دولتی بنام “ارمنستان بزرگ” در تاریخ صحه نمیگذارد. تا بحال در کاوشهای باستان شناسی سکه یی که روی آن کلمه “ارمنستان بزرگ” نقر شده باشد، پیدا نگردیده است. در سکه هایی که بنام تیگران دوم پارفیایی ضرب شده است که ارامنه وی را بعنوان یک حکمدار ارمنی قلمداد میکنند نیز فرمانروایی وی بر “ارمنستان بزرگ” محرز نمیباشد.
“ارمنستان بزرگ” یک واقعیت تاریخی نیست، بلکه فقط و فقط در حد به اصطلاح یک “ایده لوژی ملی” و “دکترین” مذهبی-عقیدتی و تروریستی-اشغالگری مرتجع ای میباشد که اشغال سرزمینهای دیگران برای ارمنی های عشایری را هدف خویش قرار داده است که فاقد هر گونه سرزمین ثابت در طول تاریخ بوده اند.
تحقیقات مردم شناشی، و از جمله سوموتولوژی ( در زمینه ابعاد بدن)، کرانیولوژی (ابعاد کله انسان)، آدونتولوژیک (شکل دندانها)، سرولوژی (آزمایش گروه های خونی) نشان داد نژاد جعلی “آرمنوید” و ارمنی ها نه تنها از اهالی بومی در قفقاز جنوبی نبوده اند بلکه در دوره های متأخر به آسیای صغیر مهاجرت کرده اند. شواهد بدست آمده در جریان کاوشهای باستان شناسی در اراضی جمهوری ارمنستان معاصر و از جمله باقی مانده های انسانهای باستانی نیز گواه بارز این امر هستند. هیچ گونه انطباقی بین شکل مورفولژی باقی مانده های انسانهای باستان و شکل مورفولژی ارمنی هایی که بعدا در آن مناطق اسکان یافته اند وجود ندارد. کشفیات مربوط به اخواخر عصر برنز و عصر آهن نیز این نظر را تأیید میکند. (رجوع شود: بوناک.و.و” قرانیه آرمنیه” مسکو سال ١٩۲٧، صفحه ۲۶)
محققان باور دارند قبایل عشایری که احتمال میرود نیاکان ارمنی های معاصرباشند تقریبا در قرن دوازدهم پیش از میلاد از شبه جزیره بالکان به حرکت در آمده و با عبور از آسیای صغیر و در دره علیای فرات (مناطقی در حومه دریاچه وان) اسکان گزیده اند. اینکه اجداد ارمنی ها بعدا به این منطقه آمده اند یک امر ثابت شده یی در علم تاریخ میباشد. (بطور مثال، دیاکان اف. ی. م. “تاریخ پیشین ملت ارمنی” ایروان، سال ١٩۶۸، به زبان روسی) در این کتاب، دیاکان اف با تکیه بر شواهد محکم زبان شناسی و باستان شناشی اثبات میکند که نیاکان ارمنی ها (به شرطیکه آنها را پیشینیان واقعی ارمنی ها بپنداریم) بعدا به منطقه دره علیای فرات آمده اند. وی دامنه تحقیقات خود را گسترش داده و مجددا به این موضوع مراجعت کرده و شواهد دیگری را در تأیید نظریه فوق الاشاراه اش ارایه داده است. (ی.م.دیاکان اف “آسیای صغیر و ارمنستان تقریبا ۶۰۰ سال پیش از میلاد و یورشهای شمالی پادشاهان بابلی”، “خبرنامه تاریخ باستان”، سال ١٩۸١، ص ٣۴-۶٣). لازم میدانم برخی از نظرات دیاکان اف را که در این کتاب آمده است بدون هیچ تغییری تقدیم خوانندگان گرامی بدارم: “ارمنی های اولیه بعنوان ملت غریب در دوره حکمفرمایی تمدنهای لووی، هوری و اوراراتویی در حوزه دره علیای ظاهر شده اند….بومی بودن ارمنی های اولیه موضوع بحث نیست (ص ٥۴-٥٥). “باید در نظر گرفت که ارمنی های اولیه که غریبه بوده، بنظر میرسد که در مقایسه با اهالی بومی لووی و هوری در اقلیت بوده اند” (ص ٥٩).
برپایه این مطلب، هورهای بومی که حکمفرمایان دره علیای فرات مورد اشاره م. دیانک اف بوده اند، از نیاکان ملت آذربایجان هستند. به تعبیر دیگری، علم آشکارا ثابت میکند که اهالی بومی این سرزمینها و از جمله دره علیای فرات ما آذربایجانی ها بوده ایم و ارمنی ها بعدا به آنجا مهاجرت کرده اند.
خلاصه کلام، تمامی این موارد و تحقیقات انجام شده مؤید همان حقیقتی است که هرودوت معروف به “پدر تاریخ” هنوز در قرن پنجم پیش از میلاد نوشته بود: ارمنی ها از غرب، اروپا به آسیای صغیر کوچ کرده اند و آنها از نسل مردم فریگیا هستند. (هرودوت “تاریخ نه کتاب” جلد اول، ١۸۰، ١٩۴، جلد سوم ٩٣، ب ۴٩، ٥۲، جلد هفتم ٧٣).
یعقوب محمود اف
رجل علمی برجسته، عضو پیوسته آکامی ملی علوم آذربایجان
رئیس انستیتوی تاریخ، نمیانده مجلس