سایت ما اینبار با موسی قاسملی، دکترای تاریخ، پرفسور و نماینده مجلس به پای صحبت نشسته است.
آقای دکتر قاسملی، شما از محققان دوره تاریخی مربوط به جنگ جهانی اول هستید. اینکه گزارشگران اصلی کمیسیون تحقیقات فوق العاده، مسئول بررسی حوادث نسل کشی سال ۱۹۱۸ از نمایندگان غیر آذربایجانی هستند، میتواند دلیلی برای فعالیتهای بی شائبه آنها باشد؟
نسل کشی آذربایجانی ها در ماه مارس سال ۱۹۱۸ در باکو به نقطه اوج خود رسیده است. این کشتارها بعدا در سایر مناطق هم دنبال گرفته شد. ظرف مدت چند روز، اهالی بی دفاع فقط بدلیل ترک و مسلمان بودنشان بدست بلشویک ها و نیروهای ارمنی-داشناکی با بی رحمی خاصی به قتل رسیدند. در اسناد موجود در آرشیوهای ما تعداد اهالی کشته شده در این نسل کشی ها بعنوان ۸، ۱۰، ۱۲ و بعضا ۱۵ هزار نفر ذکر میشود. حال آنکه منابع خارجی از کشته شدن ۲۵-۲۰ هزار نفر فقط در شهر باکو خبر میدهند. بطور مثال، در اسناد مربوط به دوره مزبور که در آرشیوهای انگلستان نگهداری میشود، بصراحت تأکید میشود که در جریان این حوادث یک چهارم ساکنین آذربایجانی شهر باکو به قتل رسیدند. در آن سالها حدود ۱۰۰-۸۰ هزار نفر از اهالی ۳۰۰-۲۸۰ هزار نفره باکو عبارت از آذربایجانی ها بوده است. یک چهارم این تعداد اهالی هم ۲۵-۲۰ هزار نفر میشود. چند ماه بعد از تأسیس جمهوری دموکراتیک، در ماه جولای دولت آذربایجان اقدام به تشکیل کمیسیون تحقیق فوق العاده کرده است. اعضای این کمیسیون عمدتا غیر آذربایجانی بوده اند. اعضای کمیسیون تحقیق ضمن دیدار با افراد متضرر از نسل کشی، با بازماندگان قربانیان نسل کشی مصاحبه کرده است. اظهارات آنها بعدها بصورت مکتوب و مجلد به چند جلد در آمده است. آنچه که مربوط میشود به کار کمیسیون تحقیق، آن بار دیگر نشان داد که هدف اصلی کشتارهای باکو جلوگیری از اعلام استقلال آذربایجان، پاکسازی شبه جزیره آبشرون از اهالی بومی، تصرف نفت باکو و کنترول راههای منتهی به آوراسیا بوده است.
در سال ۱۹۱۸ کشتارهای گسترده ای در برخی مناطق آذربایجان صورت گرفته که فجیع ترین آنها کشتارهای روز ۳۱ مارس بوده است. وقتیکه کشورمان در معرض چنین اقدامات وحشیانه قرار میگرفت، هیچ نیروی نبوده تا جلوی آنها بایستد؟
همیشه خواسته اند در اذهان ما طوری جا دهند که ما تاریخ دولتی نداشته ایم و تاریخ ما تاریخ یک مشت قلدور و قاچاقچی است. بعضا در حاشیه کشتارهای سال ۱۹۱۸ از لوطیان باکو سخن به میان میاورند. فعالیتهای لوطیان بخشی از تاریخ است. ولی این مسئله بخشی از تاریخ رسمی و دولتی ما محسوب نمیشود. با آنکه زمان وقوع نسل کشی ها، آذربایجان دولت مستقلی نبوده ولی نیروی نظامی معدودی موسوم به تیپ وحشی قادر به مقاومت بوده است. ضعف نظامی آذربایجانی ها از چند دلیل ناشی میشد. بعد از آنکه شمال آذربایجان از سوی روسیه تزاری اشغال شد، آن امپراطوری هرگز به مسلمان ها اعتماد نکرده وآنها را به خدمت نظامی نگرفته است. بدین ترتیب، آذربایجانی ها هم قابلیتهای نظامی شان کند شده و هم مالیاتی برای عدم خدمت نظامی پرداخت میکرده اند. با این حال چند ژنرال آذربایجانی را داریم که در خدمت ارتش تزاری بوده اند.
۲۴ آوریل سال آینده مصادف است با صدمین سالگرد به اصطلاح نسل کشی ارمنی. با تکیه بر آخرین اطلاعات میتوان گفت که ارمنی ها تدارک برنامه های گسترده ای را می بینند. ولی ما چطور، برای شناساندن نسل کشی آذربایجانی ها به جهانیان که سال آینده صد و ده سال از آن میگذرد، تلاش کافی از خود نشان میدهیم؟.
من با اسناد آرشیوهای متعددی مربوط به نسل کشی ساختگی ارمنی آشنا شده و مونوگرافی را براساس معتبرترین منابع به رشته تحریر در آورده ام. آن مونوگرافی در باکو و مسکو به چاپ رسیده است. در آنکارا نیز متخصصان امر نظر مثبت خود را اعلام کرده اند. قرار است بزودی آنجا نیز چاپ گردد. چیزی بنام “نسل کشی ارمنی” در تاریخ نبوده است. نسل کشی در واقع در سالهای جنگ جهانی اول و توسط دسته های مسلح ارمنی و در سطح دولتی نیز بعد از تشکیل دولت داشناکی ارمنستان در سرزمینهای تاریخی ترک انجام شده است. دسته های مسلح ارمنی با حمایتهای مالی و سازمانی روسیه تزاری ایجاد شده است. معتبرترین منابع مؤید این امر است. وقوع این مسائل بعد از سال ۱۹۱۵ در نتیجه تحریک های روسیه تزاری بوده است. روسیه تزاری بهمراه بریتانیای کبیر و فرانسه پیامی را برای عثمانی ارسال کرده است. در اسناد وزارت امور خارجه روسیه تزاری آمده است که ارسال پیام مشترکی به عثمانی، به ارمنی ها روحیه داده و در راستای سیاستهای آتی روسیه عمل خواهد کرد. روسیه تزاری معمار مسئله یی نبام مسئله ارمنی است. در حالیکه سالیان مدیدی جهانیان فقط اطلاعات جعلی ارمنی ها را شنیده اند، سالهای اخیر در سایه سیاستهای اتخاذ شده، جهانیان امکان آشنایی با موضع ما را نیز بدست آورده اند. موضع ما بر واقعیتهای تاریخی استوار است. سالهای اخیر کارهای زیادی تحت رهبری رئیس جمهور الهام علی اف در راستای انعکاس مطالب مربوط به تجاوز نظامی ارمنستان علیه آذربایجان و نسل کشی خوجالی در مجامع جهانی انجام پذیرفته است. مقالاتی در کشورهای خارجی به چاپ رسیده و فلیم هایی به نمایش گذاشته شده است. ما توانسته ایم از حیث ایده لوژیک به فعالیتهای ۲۰۰ ساله ارمنی ها، ظرف مدت ده ساله ای پاسخ شایسته ای بدهیم.
در این اواخر مونوگرافی حجیم شما تحت عنوان “از “مسئله ارمنی” به “نسل کشی ارمنی”: در جستجوی تاریخ واقعی” به طبع رسیده است. “مسئله ارمنی” را مختصر و مفید چگونه میتوانید برای ما توضیخ بدهید؟
بعنوان دانشمند رشته تاریخ که اسناد موجود در آرشیوهای هشت کشور جهان را مطالعه کرده ام میتوانم بگویم که مسئله ای بنام “مسئله ارمنی” در مقاطع تاریخی مشخص و توسط برخی کشورهای بزرگ و برای اهداف مشخصی مورد استفاده قرار گرفته است. در جریان کنگره وین در سال ۱۸۱۵ مسئله ای تحت عنوان “مسئله مشرق زمین” مطرح شد که هدف اصلی از آن تجزیه دولت عثمانی بوده است. بدنبال جنگهای روس-ترک سالهای ۱۸۷۸-۱۸۷۷ نیز مسئله ارمنی ظهور کرد. این یک مسئله ای میباشد که بصورت مصنوعی ایجاد شده است. هدف از آن تجزیه دولت عثمانی، تصاحب سرزمینهای آن و اجرای نقشه های کشورهای بزرگ بوده است. صرفا بدین منظور نیز دروغ بزگی معروف به “ارمنستان بزرگ” ایجاد گردیده است. برای نیل به این اهداف، اقدام به ایجاد سازمانهای سیاسی-تروریستی شده است. برنامه های اولیه در آناتولی شرقی و قفقاز جنوبی به اجرا گذاشته شده است. مقاصد اصلی از اقدامات تروریستی دسته های مسلح ارمنی در قفقاز جنوبی در سالهای ۱۹۰۶-۱۹۰۵ طرد اهالی بومی از مناطق مسکونی خود و استقرار ارمنی های مقیم خارج در آن مناطق و فراهم کردن زمینه یی برای ایجاد “ارمنستان بزرگ” بوده است. با آنکه این حوادث بعنوان دوره هرج و مرجی ارزیابی میشود، ولی همانطوریکه در مخفی ترین اسناد دوره تزار تأکید شده، هدف اصلی ارمنی ها برداشتن گامی در راستای ایجاد “ارمنستان بزرگ” بوده است.
آقای قاسملی، چنین نظری هست که سفرهای رئیسان مشترک گروه مینسک به منطقه ماهیت یک سفر جهانگردی را دارد. ما هفته ای یک و دو خبری در خصوص سفر رئیسان مشترک به منطقه میخوانیم و شاهد انجام مشاهدات در نوار جبهه میشویم. ارزیابی شما از عملکرد کنونی گروه مذکور چیست؟ آیا واقعا سفر رؤسای مشترک به منطقه به جز یک سفر توریستی چیز دیگری نیست؟
اختیارات مشخصی به گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا اعطا شده و آن گروه از سال ۱۹۹۲ در چهارچوب این اختیارات فعالیت میکند. در این مدتی که میگذرد، گروه مینسک چند پیشنهادی را برای حل و فصل مناقشه قره باغ کوهستانی ارایه داده است که در نتیجه تجاوز نظامی ارمنستان بوجود آمده است. این پیشنهادها عبارت بوده اند از حل مجموع، حل مرحله یی و ایجاد دولت مشترک. یکی از این پیشنهادها (پیشنهاد دولت مشترک) بخاطر مغایر بودنش با اصول و موازین بین المللی و قانون اساسی آذربایجان از سوی دولت باکو بشدت نفی شده است. ارمنستان هم مشغول خرید زمان است. فعالتیهای گروه مینسک هنوز بی ثمر بوده و سفرهای آن فقط ماهیت یک سفر توریستی را دارد.
برای حل این مناقشه چه راهی را پیشنهاد میکندید؟
براین باورم که بنوبه اول کشورهایی که ریاست گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا را بر عهده دارند، بایستی ارمنستان را تحت فشار قرار دهند. باید کشور متجاوز جایش نشان داده شود. اگر اشغالگر از اجرای مفاد قطعنامه های مربوطه شورای امنیت سازمان ملل متحد سرپیچی میکند، در آنصورت آن کشور باید تحریم شود. کشوری که تحت تجاوز قرار گرفته و کشوری که دست به تجاوز زده هر دو جلوی چشمان جامعه جهانی قرار دارند. اشغالگر و عواقب اشغال هم نمایان است. کشور اشغالگر را حتما باید به اسم خود شناساند. گروه مینسک باید بر فعالیتهای خود بیافزاید. علاوه بر این، دولت آذربایجان هم باید مقتدر باشد. ما هر چه قدر قوی میشویم، دیپلماسی ما آنقدر قدرتمندتر خواهد بود.
آقای دکتر، احتمالا تحولات کریمه را از نزدیک پیگیری میکنید. بنظر شما، رأی مخالف آذربایجان در رأی گیری در خصوص الحاق کریمه از سوی روسیه، میتواند مانعه ای جدیدی بر سر راه حل مناقشه قره باغ باشد؟ منظورم این است آیا این مخالفت میتواند باعث تشدید خوف روسیه در جامعه باشد؟
بطور کلی، مقایسه مسائل کریمه و قره باغ کوهستانی فاقد هر گونه اساسی است. زمانی ارمنی ها در حل مسئله قره باغ، از نمونه کوزوو پیروی میکردند. قره باغ توسط ارمنستان و کریمه نیز از سوی روسیه اشغال شده است. از این لحاظ آذربایجان موضع کاملا صحیحی اتخاذ کرده است. کشورما هنگام رأی گیری به اصول ناشی از موازین حقوق بین المللی استناد کرده است. معتقدم که در این مسئله نباید از خوف روسیه نگران شد. روسیه در مسئله کریمه به اصل تعیین سرنوشت ملتها تکیه میزند. چند سال دیگر خود روسیه میتواند از این اصل صدمه ببیند. اگر برخی واحدهای ارضی روسیه نیز از حق تعیین سرنوشت خود استفاده کند، در آنصورت مسئولین روسی چه حرفی برای گرفتن خواهند داشت؟ در مورد اعمال تحریم ها نیز متیوان گفت که ما شاهد اعمال سیاستهای برخود دوگانه هستیم. جالب است چرا برخی کشورهایی که اعمال تحریم برضد روسیه را پیشنهاد میکنند ولی این تحریم ها را نسبت به ارمنستان تصویب نمیکنند؟ فکر میکنم، روسیه در آینده نزدیک متحمل خسارات سنگینی ناشی از سیاستهای نادرست خود خواهد گردید.
آینور حسین اوا
1905.az