پرفسور سولماز رستم اوا-توحیدی، دکترای علوم تاریخ، کارمند علمی ارشد انستیتوی خاورشناسی بنام ضیا بنیاداف در آکادمی ملی علوم آذربایجان میباشد. وی مؤلف آثاری در زمینه نسل کشی سال ١٩۰٥ از جمله “باکو، مارس سال ١٩١٨، کشتارهای آذربایجان به تصویر اسناد”، “قوبا، مارس-آوریل سال ١٩١٨: کشتار مسلمانان به روایت اسناد”، و غیره و همچنین تهیه کننده فتو آلبومی موسوم به “کشتارهای سال ١٩١٨ آذربایجان به روایت اسناد و تصاویر” است.
دلایل اصلی وقوع نسل کشی سال ١٩١٨ چیست؟
علیرغم حمایتهای فعال واحدهای نظامی ارمنی از ارتش روسها در جبهه قفقاز در سالهای جنگ جهانی اول و نیز اقدامات مستقلانه و فعالتر آنها بر علیه غیر نظامیان در خاک ترکیه و قفقاز شمالی، این اتحاد روسی-ارمنی چیزی به جز تلفات سنگین و فجایع خونباری را برای دولت روسیه، ملتهای مقیم ترکیه و قفقاز جنوبی و برای خود ارمنی ها ببار نیاورده است. فروپاشی امپراطوری روسیه در سال ١٩١٧ مرحله جدیدی تؤام با مناقشات و جنگهای وسیع ترو تلاطمهای سیاسی بزرگ را در تاریخ قفقاز جنوبی رقم زد. با وجود ناکامی ارمنی ها در پیشبرد اهداف خود مبنی بر شناسایی رسمی خودمختاری ارمنی از سوی روسیه در مت سه سال اول شروع جنگ جهانی، آنها توانسته بودند تا افکار عمومی جامعه و سیاسیون کشورهای غربی را تا حد قابل ملاحظه یی در راستای منافع خود تغییر دهند. چنین دستاوردی قرار بود در سالهای بعد، نقش مهمی در ایجاد دولت ارمنی ازمحل سرزمینهای همسایگانشان در قفقاز جنوبی -اگرچه در ترکیه میسرشان نشد- ایفا نماید. ولی جنگ همچنان ادامه داشت و با آنکه ملی گرایان ارمنی هنوز از امیدهای خود برای ایجاد به اصطلاح ارمنستان بزرگ در سرزمینهای وسیع ترکیه دست برنداشته بودند ولی به فوق العاده سخت بودن تحقق این اهداف در شرایط موجود پی میبردند. یک چنین عاملی آنها را واداشت تا صحنه فعالیتهای خود را به قفقاز جنوبی، به منطقه یی که شرایط مساعدتری جهت پیاده کردن اهدافشان در آنجا فراهم بوده، منتقل کنند. بطوریکه تا ماه مارس سال ١٩١٨ ارمنی ها توانسته بودند از راه اعمال فشار، طرد، کشتار دستجمعی، یکی از اهداف خود را یعنی پاکسازی سرزمینهای وسیع در جنوب شرق قفقاز جنوبی از جمله، قارس، منطقه ایروان، برخی شهرستانهای مناطق زنگزور، گویچه، یلیزاطبول از اهالی بومی عملی کنند. در نتیجه عقب نشینی سراسیمه و نا منظم واحدهای نظامی ارمنی و گرجی در جبهه قفقاز در پی کودتای بلشویکها در روسیه در سال ١٩١٧، صدها هزار نفر از اهالی ارمنی که تا بحال در سرزمینهای ترک سکونت دایم و یا در ولایتهای ترک نشین تحت تصرف روسها اسکان موقت داشتند، دوباره به منطقه قفقاز سرازیر شدند. سیل عظیم این توده های غضبناک و نا امید ارمنی مورد هدایت دسته های مسلح حزب داشناکسیون و مورد حمایت هزاران سرباز فراری ارمنی موجب شد تا آنها ظرف مدت کوتاهی به روی اهالی غیر مسلح مسلمان بومی هجوم آورده آنها را در اسرع وقت از سرزمینهای بومی خود بیرون رانند. بطور مثال، بدلیل تاخت و تازهای ارمنی ها، اهالی آذربایجانی مجبور شده بود تا ١٩٩ روستا را فقط در ولایت ایروان تا ماه مارس سال ١٩١٨ تخلیه کنند. وجود دسته های مسلح ارمنی در تمامی روستاها، شهرستانها و مناطق فوق الذکر و نیز اینکه آوارگان ارمنی آذربایجانی ها و ترکها را مسبب همه بدبختی های خود میدانستند و آماده انجام هر گونه کاری بودند، موجب شد تا اجرای نقشه ملی گرایان ارمنی مبنی بر تصفیه مناطق آذربایجانی نشین تا میزان قابل ملاحظه یی تسهیل شود. از این لحاظ، با کمال قاطعیت میتوان گفت که صرفا در آن مقطع از تاریخ بنیان دولت آینده ارمنی از حیث تأمین اراضی و زمین گذاشته شده بود. در تاریخ ٢٩ مارس سال ١٩١٨ بلشویک ها و ارمنی ها با خلع سلاح حدود ٥۰ نظامی آذربایجانی آنها را برای اقدام تلافی جویانه تحریک کردند. نیروهای مسلح متحد یعنی واحدهای ۴-٣ هزار نفره داشناکی ها و ارتش سرخ ۶ هزار نفره کمیساریای باکو تحت امر افسران داشناکی که ٧۰ در صد آنرا ارمنی ها تشکیل میدادند با سؤاستفاده از هرج و مرجی پیش آمده، دست به کشتار و قتل عام اهالی غیر نظامی آذربایجانی در شهر باکو زدند. فقط در طول یک هفته بیش از ١٢ هزار نفر ترک-مسلمان بی دفاع به قتل رسیدند. همانروز شهر شماخی و روستاهای همجوار آن را نیز آتش زدند. سپس نوبت مناطق قوبا، کردامیر و لنکران هم رسید.
آیا آمار نسبتا دقیقی از قربانیان را در اختیار داریم؟
برای دستیابی به این آمار، بنظرم صورت جلسات کمیسیون ویژه تحقیقاتی میتواند بمنزله بهترین منبع میباشد. مطابق صورت جلسات آن کمیسیون، فقط در شهر باکو بیش از ١١ هزار نفر جان باخته است. این آمار در کتابهای تألیفی من پیرامون کشتارهای سال ١٩١٨ آورده شده است. همچنین میزان خسارات مادی وارده را ذکر نموده ام. آمار نادرستی به برخی کارهای تحقیقی ما راه یافته است. بطور مثال، در قوبا تعداد ١۶٧ روستا ویران شده ولی در برخی منابع ما تعدادشان بعنوان ١٢٢ ذکر شده است. ویا اینکه گفته میشود در شماخی ٧ هزار نفر را از پا در آورده اند. حال آنکه فقط در شهر شماخی حدود ١۰-٨ هزار نفر و ١۰٣۴١ نفر نیز در ١١۰ روستای تابع آن کشته شده اند. همانطوریکه ملاحظه میفرمایید در شماخی قریب به ٢۰-١٨ هزار نفر بدست ارامنه مسلح کشته شده اند. بدین ترتیب میتوان گفت که در جریان این حوداث قریب به ٥۰ هزار نفر آذربایجانی به قتل رسیده است. تازه، برخی مطالبی دال بر کشتارهای مناطق جواد و گوی چای را در این اواخر از آرشیوهای فرانسه بدست آورده ام. بزودی آنها را نیز آماده چاپ میکنم. اسناد مربوط به زنگزور و قره باغ هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. با آنکه کمیسیون این فرصت را نداشته تا عملکرد مشابه فعالیتهای خود در شماخی را در آن مناطق انجام دهد. دهها هزار نفر نیز قربانی طغیان بیماریهای واگیر شده اند.
پس چطور شده که این اسناد از آرشیوهای فرانسه سر در آورده اند؟
این اسناد و عکسها در سال ١٩١٩ برای هیأت نمایندگی آذربایجان به سرپرستی علی مرادان بیگ توپچی باشوف و حاضر در کنفراس صلح پاریس ارسال شده است. برخی ها میگویند که اعضای آن هیأت هنگام عزیمت به فرانسه این اسناد را بهمراه خود برداشته اند. ولی توپچی باشوف اواخر سال ١٩١٨ راهی فرانسه شده است. از آنجائیکه کمیسیون آن موقع کار خود را به پایان نرسانده بود، این محال بوده تا وی این اسناد و عکس ها را با خود ببرد. علی مردان بیگ علیرغم زندگی پرمشقت خود، این اسناد را گم نکرده و بعد از گذشت مدت طولانی از وفات وی، اسناد مزبور تحویل آرشیو یکی از مراکز علمی فرانسه داده شده است.
مطابق اسناد کمیسیون ویژه تحقیقاتی، آیا جمهوری خلق آذربایجان تصمیم سیاسی در این خصوص داشته است؟
اولا باید بگویم که اسناد این کمیسیون امروزه از اهمیت خاصی برخوردار است. بدین خاطر که جمع آوری، حفظ و نگهداری آنها توسط مراجع دولتی صورت گرفته است. این اسناد نه فقط از حیث حقوقی، بلکه از لحاظ تاریخی و سیاسی نیز حایز اهمیت فراوانی است. تصمیمی دال بر تأسیس کمیسیون ویژه تحقیقاتی در تاریخ ١٥ جولای سال ١٩١٨ اتخاذ گردیده است. ریاست کمیسیون ویژه هفت نفره را حقوقدان علی اکبر بیگ خاص محمدوف بر عهده داشته است. نهاد مذکور فورا دست به کار شده و با انجام تحقیقات این اسناد را تهیه نموده است. ولی دولت مجال آنرا نداشته تا در این باره تصمیمگیری سیاسی کند. با آنکه دولت مجال ارزیابی حقوقی از این جریانات را بدست آورده ولی در نتیجه سیاستهای اشغالگری شوروی، امکان اتخاذ تصمیم سیاسی در این خصوص از آن سلب شده است. برخی از محققان چنین مطالب نادرستی را بیان میکنند که گویا بدلیل اشغال آذربایجان توسط شوروی، کار کمیسیون ویژه نیمه تمام مانده است. این در حالی است که کمیسیون در تاریخ اول نوامبر سال ١٩١٩ تحقیقات خود را به پایان رسانده بود. کمیسیون شواهد و مطالب زیادی را دال بر نابودی گسترده اهالی مسلمان توسط ملی گرایان ارمنی و وارد شدن خسارات سنگین مادی را گردآوری و تنظیم کرده بود. کمیسیون بعد از تلاشهای یک و نیم ساله به کار خود پایان داده و اعضای آن به مأموریتهای قبلی خود برگشته اند. اسناد تهیه شده از سوی کمیسیون نیز برای مراجع قضائی ارسال گردیده است. به تعبیر دیگری، هدف اولیه این بوده که دست اندرکاران قتل اهالی آذربایجانی به سزای اعمالشان برسند. بعد از تصمیم شورایعالی دولتهای مستقل در اوایل سال ١٩٢۰ مبنی بربه رسمیت شناختن عملی آذربایجان، بدنبال فشارها، مجلس آذربایجان مجبور شده تا در ماه فوریه قانون عفو عمومی را به تصویب برساند. بموجب این قانون، تمامی کسانیکه مرتکب جرمی بدلایل ملی شده بودند از تعقیب قضائی و مجازات آزاد میشدند. کلیه پرونده های جزایی مورد رسیدگی کمیسیون ویژه تحقیقاتی مختومه اعلام شدند. حتی مبالغی که افرادی در اذای آزادی به قید وثیقه پرداخت شده بودند به آنها بازپرداخت شد. ولی مجددا تأکید میکنم که اسناد تهیه شده از سوی کمیسیون ویژه تحقیقاتی فوق العاده با ارزش و بی نظیر بوده است.
فعالیت زیادی در آرشیوها داشته اید. آیا در آرشیوها شواهدی دال بر نسل کشی سال ١٩۰٥ را داریم؟
البته که داریم. و تعداد این قبیل اسناد فوق العاده زیاد است. فقط این اسناد چشم به راه محققان خود است.
سولماز خانم، در پایان مایلیم بعنوان محقق این مسائل، آرزوها و توصیه های شما برای سایت را داشته باشیم.
بهتر است تعداد سایت ها و مطالبی راجع به حوادث سالهای ١٩۰٥ و ١٩١٨ زیاد باشد. و هم اینکه ما تحقیقات کمی پیرامون حوادث سال ١٩۰٥ انجام داده ایم و از این لحاظ من از فعالیت سایت 1905.az حمایت میکنم و آرزوی موفقیت آنرا دارم.
گوندوز نصیب اف
سایت 1905.az