همانگونه که مستحضرید، همزمان با شروع حوادث قره باغ موج ترور علیه آذربایجانی ها در ارمنستان شدت بیشتری بخود گرفت. آذربایجانی ها از سرزمینهای ابا و اجدادی خود در ارمنستان بیرون رانده شدند. “زوری بالایان” مدعی است “نیمی از آذربایجانی ها در مناطق زلزله زده سکونت داشتند و بعد از وقوع زمین لرزه ای آنها خودشان ارمنستان را ترک کرده اند.”
نه، اصلا اینطور نیست. تعداد بسیار اندکی از آذربایجانی ها در مناطق زلزله زده میزیسته اند. آمار رسمی نشان میدهد بیش از ۱۲۰ هزار آذربایجانی قبل از وقوع زمین لرزه از ارمنستان تبعید شده بودند. نتیجتا تمامی آذربایجانی ها به اجبار از ارمنستان بیرون رانده شدند.
حتی زمانیکه آذربایجانی ها بصورت گسترده و تؤام با خشونت هایی از ارمنستان طرد میشدند، سران آذربایجان به فکر اخراج ارمنی ها از قره باغ کوهستانی نیافتاد. بنظرم اگر آنموقع رهبری آذربایجان با اقدامات طرف ارمنستانی مقابله به مثل میکردند، در آنصورت ارمنی ها مجبور میشدند تا قره باغ کوهستانی را ترک نمایند. این بمنزله اقدام عادلانه طرف آذربایجانی تلقی میشد که در پاسخ به اقدامات بی رحمانه ارمنستان علیه آذربایجانی ها، به ناچار به آن متوسل شده بودند.
سران آذربایجان نه تنها ارمنی ها را از قره باغ کوهستانی اخراج نکردند حتی نسبت به مطالبات بحق جامعه کشور مبنی بر استقرار آذربایجانی های اخراجی از ارمنستان در قره باغ هم از خود بی اعتنایی نشان دادند. تازه، سی ویا چهل خانوار آذربایجانی اخرجی ارمنستان بطور موقت در منطقه شوشا سکونت گزیده بودند. در این رابطه کار بجایی رسیده بود که رهبری آذربایجان فورا مأمور عالی رتبه خود را به آنجا اعزام نموده و اقدام عاجلانه تحت رهبری وی برای اخراج خانواده های آذربایجانی وارده از ارمنستان پایان “موفقیت آمیزی” داشته است.
رهبری آذربایجان به همچنان دوستی در حال احتضار ملتها اعتقاد داشت. چنین امید فریببنده یی را در سر میپروراندند که اخراج آذربایجانی ها از ارمنستان در نتیجه یک سؤتفاهم پیش آمده است. امروز و فردا آنها به ارمنستان بازخواهند گشت. مسکو این کار را انجام خواهد داد. مسکو حتی در این مورد تصمیمی هم گرفته بود.
باید اعتراف کرد که از بدو شروع مسئله قره باغ، سران آذربایجان موضع مستقل و سیاستهای مستقلی نداشته اند. سیاستهای آنها فاقد دوراندیشی و زرنگی بوده است….
دیگر ارتباط ما با استپاناکرت قطع شده بود. ولی در مورد ارمنستان، میتوان گفت که پای سران و یا نمایندگان همه وزارتخانه ها، ادارات کل، اتحادیه های تولیدی و سازمانهای هنری به قره باغ کوهستانی با شده بود.
عارفان بخوبی بر این نکته واقف بودند که ورود شخص “آروتونیان” در یک چنین مقطع زمانی به خان کندی بعنوان ” ورود سواری اسب سفید” بوده است. در واقع این سفر بود که تجزیه طلبان قره باغ کوهستانی را بیشتر تطمیع و تشویق کرد…
فرازی از کتاب “نخجوان: جعل پردازیها و واقعیتهای تاریخی”به قلم آکادمیسین توفیق کؤچرلی (به زبان آذربایجانی، باکو، انتشارات “علم”، سال ۲۰۰۵)