“ن. س.وارتاپتوف” مینویسد: ” با تسلیح شدن شدن به پرچم مسیحیت (کلیسای ارمنی) در همه دوره ها مشغول نابود کردن ملتهای آلبانیای باستانی و قره باغ (آرتساخ) بخش جدایی ناپذیر آن بوده است. ” و “همانطوریکه زمانی خودشان را بطرز ماهرانه ای با شرایط تاریخی تطبیق داده و در خدمت امپراطوری بیزانس، ساسانیان ایران، خلافت عربی و مغولها بوده اند، بعدها نیز به همان طریق به صفویان و امپراتوری روسیه خدمت کرده اند.” (ن. س. وارتاپتوف،”آثار مسیحی ماورای قفقاز” به زبان روسی)
مورخ معروف “ک.پاتکانوف” مینویسد که ارمنی ها هرگز نقش مهمی در تاریخ بشریت ایفا نکرده اند: “این یک اصطلاح سیاسی نیست بلکه عنوان ولایت جغرافی بوده که مناطق مسکونی ارمنی نشین مختلفی در آن گستره پهن شده اند. ارمنی ها همواره صاحبان بد ولایتهای محل سکونت خودشان بوده اند ولی با مهارت خاصی نزدیکان خویش را فروخته و در خدمت صاحبان قدرت بوده اند… ” (“سنگ نوشته های وان و اهمیت آنها برای آسیای صغیر”، به زبان روسی، سال ۱۸۷۵)
در کتاب مورخ بنام “گئورگ اصلان” آمده است: “ارمنی ها سنت دولت مداری نداشته اند. احساس وطن پرستی و پیوندهای سیاسی آنها را به یکدیگر وصل نمیکند. میهن پرستی ارمنی فقط به محل سکونتشان خلاصه میشود.” (گ.اصلان، “ارمنستان و ارمنی ها”، به زبان روسی، سال ۱۹۱۴)
از کتاب (“گلدیم، گؤردوم، منیمسدیم” (آمدم، دیدم، تصاحب کردم) به زبان آذربایجانی، آژانس آذربایجانی حقوق مؤلفان، باکو، سال ۲۰۱۰)، به زبان آذربایجانی.